برادر محمد حسين:

اگرچه به جاي جواب به سوالات بنده، فقط سعي کرده اي سوال کني ( مثل روش اختراعي رياست محترم جمهور حتما...) اما هنوز اصل سوالات من را جواب نداده اي اما باز هم جواب سوالات تو را مي دهم، مثل خودت:

بله، خانواده از کجا پيدا شد؟ ( براي من فقط بگو کلمه خانواده از کجا کشف کردي؟ شما حتي متن سخنان را نخوانده اي، به آنها جواب مي دهي) شما اگر از دستفروشها بيشتر مي فهميد به سوال بنده علمي جواب بدهيد، مسکن در دو دوره گران شد: بعد از جنگ بر اثر سياست اخذ سياست بازار آزاد و جهش ناگهاني آن در دوره رئيس جمهور محبوب شما بر اثر سياست اشتباه افزايش ناگهاني نقدينگي، شما چند سال است وارد بازار مسکن شدي شايد مثل سردار محصولي از بعد از پيروزي انقلاب؟ ( ايشان را که مي شناسي؟) کاربرد ملل آزاديخواه در مملکت ما و بحث هاي شما چيست؟ آيا به مردم قدرت انتخاب واقعي داده ايد که ببيني واقعا 10% هم هست؟ سه نقطه را برايت معني کنم؟ تعيين صلاحيت از چه منظري؟ وقتي به بهانه تعهد تخصص را له کرده ايم چه حرفي داري؟ من از شما هزار بار گفته ام علمي جواب دبه: معني کلمات و مثال آنها را بگو... اگر مي داني بگو....جواب سوالات را بده ... من نه راضي به لرزش شما هستم و نه به اين راضي هستم که بدون علم و دانش به ديگران افترا ببندم.... ( اين چهار نقطه به معني احتياج دارد؟) شما به جاي جواب فقط هياهو مي کنيد. براي حرفتان اثبات داريد؟ ( اين افترا است که در خط بالا اشاره کردم). اگر نمي خواهي نقد کني، نقد نکن، مغز کلام را بگير و جواب بده، چرا جار و جنجال مي کني؟ (راستي هنوز مي پرسم سفسطه چيست؟ مثالي از آنرا از مقاله استخراج کن و ارائه کن). مي خواهي بحث کني به سوالات جواب معقول بده، مي بيني که تازه ابتداي راه هستيم.

والسلام

برادر عزيز

در ابتدا به خاطر پاسخگويي به کامنت بنده ممنونم، اما تعجب مي کنم که در نوشته بنده غير از طرح چند سوال چه چيزي وجود دارد که باعث شده تا شما حس کنيد " فضا براي طرح عادي يک فکر وجود ندارد و گويي برخي آماده اند کسي را پيدا کنند و في­الفور خرخره اش را بجوند."؟

و اينک در مقابل بند هاي شما ما هم مي بنديم....

1- من در مورد نوشته شما نظر دادم و اينكه " يک اصولگراي دوآتشه حزبي " يا هر چيز ديگر باشيد فرقي ندارد و بنده در مورد شما قضاوتي نمي کنم.. من به فحواي کلام نظر دارم نه به گوينده کلام. مخلص کلام اينکه شما در مورد يک مقاله يک نظر داديد، من هم نظر شما را نقدکردم و " فقط به نقد همان ايده" پرداخته ام همين ...

2- نه لحن سخنان من دلسوزانه است و نه سعي کرده ام خود را محق جلوه دهم. من تنها آنچه به نظرم صحيح بوده را در معرض قضاوت گذاشته و از شما در مورد چند مورد از بديهيات سوال كرده ام که بايد اعتراف کنم از اينکه شما آنها را به حقيقت نزديک يافته ايد خوشحالم. ولي ايکاش شما که از رابطه مقولاتي مانند: درآمد نفتي، ميزان تورم و ساير پارامترهاي اقتصاد خرد و کلان وقوف داريد، بنده و آن دستفروش و مردم که بر اثر افزايش ناگهاني نقدينگي در دو سال اخير متحمل افزايش ناگهاني مقدار تورم (دوست عزيز افزايش ناگهاني نه ايجاد...بر روي معاني کلمات دقت فرمائيد)را توجيه كنيد که شايد واقعا کالاها گران نشده اند يا مثلا مسکن به بيشتر از دو برابر قيمت خود نرسيده است. جهت تنوير شما عرض کنم که رک و پوست کنده بنده به آماري که جنابعالي به عنوان مبناي اعلام کاهش نرخ بيکاري اعلام مي فرمائيد هيچگونه اعتقادي ندارم زيرا همين مراکز به صورت متوالي خبر از کاهش تورم مي دهند و وقتي اعلام اين مراکز مبني بر کاهش تورم اظهر من الشمس دروغ است به بنده حق بدهيد که کاهش نرخ بيکاري اعلامي اين مراکز را هم مردود بدانم. بله برادر من، اين موضوع در تمامي دوره ها وجود داشته است اما مهم اينست که دولتي از روز اول اعلام کند که من فقط براي اين آمده ام که پول نفت را به سفره شما برسانم و پس از استقرار هم دم به دقيقه بر سر مردم منت مي گذارد که دارم براي شما شاهکار مي کنم و مدام اعلام مي کند که ارزاني شده و ...، اگر درست بگويد که واقعا به خاطر انجام وظيفه قابل تقدير است، اما اگر ادعاهايش دروغ بود بايد صد درجه بدتر از افرادي محاکمه شوند که هيچگونه ادعاي محيرالعقول اقتصادي نداشته اند اما عملکردشان به مراتب بهتر از حضرات است. آيا اين امر بسيار بديهي را قبول داريد يا خير؟

توضيح: من در زندگي خود دستفروشي هم کرده ام و به آن افتخار هم مي کنم و بدانيد که اين عزيزان خيلي بهتر از افراد مدعي مردمداري معني تورم، گراني، فقر و ... را مي دانند و از آن سر در مي آورند و اگر دستفروشي براي شما عار است براي من افتخار است و بدانيد شهيد رجايي نيز دستفروش بوده و خود نيز به آن با افتخار اقرار نمود ( شهيد رجايي کسي است که عليرغم عدم رضايت خانواده اش و اعلام رسمي آن از صدا و سيما، برخي از افراد اين شهيد بزرگوار را براي خود مصادره کرده اند و حتي اسم سايت و لوگوي سايت خود را از ايشان گرفته اند...)

3- شما فرموديد قلوب ملتهاي آزاديخواه و ...، من هم چند مثال از افرادي که بنا بر سياست فعلي آقايان نماينده ملل آزاديخواه هستند جهت استحضار تقديم کردم...

4-چرا شما در نتيجه گيري اينهمه عجوليد؟ فحواي کلام امام راحل عدم الزام نسل جديد به پيروي مطلق از تصميمات نسل قبل است وگرنه از نظر عقلي امکان رفراندوم در هر چند روز و به صورت اولي هر روز وجود ندارد، اما امکان دارد تا فضاي راي گيريهاي يک کشور به گونه اي باشد تا روند انتخابات نشانگر تغييرات ذائقه سياسي مردم باشد. اين امر را قبول داريد؟ پس چرا براي برگزاري يک انتخابات اين همه صافي و فيلتر و ... در قبل و بعد انتخابات مي گذاريم؟ اگر به فحواي کلام امام ايمان داريد، حضور افرادي که حتي به بحث ولايت مطلقه فقيه اعتقادي ندارند نيز بايستي در انتخابات آزاد باشد، چه بسا اگر فردي نماينده اين دسته باشد و مثلا 90% راي بياورد به معني مقبوليت اين امر در بين عامه مردم است وگرنه برگزاري انتخابات در بين 10% باقيمانده (فرضي) مردم و کسب حتي 100% آن قسمت از مردم توسط فردي خاص نشاندهنده کسب مقبوليت عامه طرز تفکر و فرد دوم نيست، درست است؟ در نهايت " مي بينيد اگر هياهو را از برخي حرف ها کسر کنيم چه باقي مي ماند؟"

5- از اينکه روش بنده را منطبق بر سيره ابوموسي دانستيد، بر خود لرزيدم که اگر شما صحيح بفرمائيد که واي بر من اما اگر شما اشتباه کرده باشيد واي بر شما ... در ضمن مثال فوق را براي اين آوردم که بگويم در هر زماني اقتضائات زمان يک نوع حرکت و جهت گيري را طلب مي کند، و بزرگان دين ما بنا بر مقتضيات با دشمنان خود مصالحه نيز نموده اند پس با پيچيده شدن زمانه لازم نيست به قول شما بالکل دست از مسلماني بداريد، کافي است کمي از فسفر وجودي خود استفاده فرمائيد وگرنه هميشه ساده ترين راه پاک کردن صورت مسئله است..

&nbs