روزنامه اعتماد شنبه سعی کرد دوقطعنامه سازمان ملل را که به خاتمی و احمدی نژاد مربوط می شد دست مایه قرار دهد و نتیجه بگیرد آنچه اقتدار و عزت می نامد در ریاست جمهوری خاتمی افزایش یافته و با احمدی نژاد به باد رفته است.من قصد ندارم جوابی بدهم گو این که اساسا وقتی کسانی ملاک هایشان با شما متفاوت است هیچ جوری حرف شما را نمی پسندند.اما نمی توانم خود را راضی کنم حداقل این چند پرسش را با شما در میان نگذارم:
1-براستی اگر این دعوا را به تفکر حضرت امام عرضه کنیم،چه نتیجه خواهیم گرفت؟
آیا امام نیز طرح گفتگوی تمدن ها را در میانه چنگ و دندان نشان دادن های قدرت های فریب کار و استقبال سازمانی که آن را وسیله چپاول بیشتر ملت های مظلوم می دانست باعث اقتدار و افتخار می دانست و انکار یهودی سوزی ،ایستادگی دربرابر مسلمات نظام سلطه گر و سلطه پذیر و محکوم شدن در مجمعی فرآمده از حکومت های سلطه گر یا سلطه پذیر را مایه خفت و سرافکندگی وبه خطر افتادن امنیت و اعتماد بین المللی و از این جهت مستحق توبیخ می دانست؟
2-اگر به جای سران حکومت ها و مجامع جهانی آن ها و رسانه های ناسالم جهانی عزت و اقتدار را در قلب های زخم خورده آزادگان جهان جستجو کنیم،اگر سراغ ملت ها برویم و با اندیشنمدان آزاد جهان گفتگو کنیم آیا همین نتیجه را خواهیم گرفت.کدام یک برای ما مهم تر است؟ما برای چه انقلاب کردیم؟شاه مشکلش چه بود؟
3-اگر به تاریخ مراجعه کنیم و سابقه نهاد بین المللی را ورق بزنیم،اگر قهرمانان تاریخ را بازیابیم و پای سخنانشان بنشینیم،اگر به اوج وافول ملت ها خوب بنگریم و ریشه های آن را در نسبت با سادگی و خوش باوری حکومت هایشان یا کیاست و دوراندیشی و شجاعت آن ها بررسی کنیم،به راستی برگ برنده را در کدام دست می بینیم؟
4-...و قرآن.سیره پیامبر و اهل بیت.چه چیزهایی را که نباید به بعضی ها یادآوری کرد.زمانه عوض شده است و معادلات پیچیده شده است.بله!خیلی چیزها عوض شده است و با این با حساب بهتر نیست بالکل دست از این مسلمانی دولا دولا برداریم؟
پوزش:قرار نبود اینجا پست های طولانی تر از چند خط ببینید.ولی چه می شود کرد گاهی درد همه قواعد خودساخته را نادیده می گیرد.
|